کد مطلب:173495 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:107

اشاره ی اجمالی به راویان سند زیارت اربعین
«هارون بن موسی بن أحمد التلعكبری» بالخصوص، توقیق شده است و از افراد مورد اعتماد است و لذا شخص او از جهت صفاتی كه در علم رجال مورد بحث است، جای تردید نیست، كه مورد وثوق می باشد.

«محمد بن علی بن معمر» گرچه راجع به این شخص، توثیق خاصی نرسیده و از نظر ضوابط علم رجال، حال او چندان روشن نیست و لذا حدیثی را كه او نقل كرده باشد، مجهول است - و گویا بدین جهت هم مرحوم مجلسی رحمه الله در «ملاذ الأخیار» به این حدیث عنوان «مجهول» داده است، ولی قراینی هست كه نشان می دهد او از جهاتی مورد اعتماد است؛ زیرا، این شخص، از مشایخ اجازه ی «هارون بن موسی بن احمد التلعكبری» می باشد و بعید است مانند چنین شخصی، فرد مجهول را به عنوان «مشایخ اجازه» پذیرفته باشد.

بر این اساس، تا این جا روایت مورد اعتماد است، و بعد از آن هم، روایت بی اشكال است؛ زیرا، اگر شرح حال «ابوالحسن علی بن محمد بن مسعدة» برای ما روشن نیست و چندان ذكری از او در دست نباشد، اما «حسن بن علی بن فضال» كه مورد وثوق است، در كنار او قرار دارد، كه این دو نفر با هم در طریق نقل این حدیث قرار دارند، و بعد از آن «سعدان بن مسلم» هم كه از اجلا و بزرگان است و «صفوان بن مهران الجمال» نیز از اجلا و اعاظم اصحاب حضرت امام صادق علیه السلام است.

بنابراین، در مجموع، می توان «سند» حدیث «زیارت» اربعین را مورد اعتماد و اعتبار دانست. و شاید بر اساس همین جهات، رأی مرحوم مجلسی در كتاب «تحفة الزائر» به اعتبار سند بوده، و لذا فرموده است: «به سند معتبر».

و ممكن است این گونه گفت كه از نظر جهات فنی و قطع نظر از قرائن و جهات خارجی، این حدیث، عنوان «مجهول» را دارد، ولی با قرائن و ضمائم، مورد اعتبار است.

و چه بسا علت این كه مرحوم مجلسی در «ملاذ الأخیار» روایت را «مجهول» دانسته، جنبه ی اولی را در نظر داشته است و در «تحفة الزائر» ناحیه ی دیگری را در نظر داشته است. و یا آن كه «تحفة الزائر» را بعد از «ملاذ الاخیار» تحریر كرده، و لذا به نكته ی جدیدی در جهت اعتبار سند برخورد كرده و آن را معتبر دانسته است. در هر صورت با بیان بالا، می توان گفت كه سند، مورد اعتبار و اعتماد است.

البته در جای خودش گفته ایم كه بعضی از افرادی كه مجهول اند، به علت كم روایتی آنان است كه از


روات گمنام یا كمنام به حساب می آمده اند، [1] ولی این جهت دلیل بر ضعف نیست؛ زیرا، بر ثقه بودن بعضی از آن افراد، شواهدی وجود دارد.

در نتیجه، ما، این سند را «معتمد» می دانیم و روایت را مورد اعتماد به حساب می آوریم.


[1] اگر علماي «اهل رجال» و به تعبير ما «اهل معرفة رواة الحديث»، آن افراد را، يا در كتب خود نياورده و يا احيانا مجهول گفته اند، دليل بر عدم اعتبار بر آنان تلقي نمي گردد.